خودمان را بشناسیم تا به اعتدال برسیم

خودمان را بشناسیم تا به اعتدال برسیم

آدمي‌زاد اگر نخست خود را درست نشناسد، درنمي‌يابد كه چه بايد بكند تا «معتدل» باشد.
نویسنده: زهیر توکلی
تاریخ انتشار:
92 نفر این یادداشت را خوانده‌اند
1 نفر این یادداشت را دوست داشته‌اند
خودمان را بشناسیم تا به اعتدال برسیم
زهیر توکلی
آدمی‌زاد اگر نخست خود را درست نشناسد، درنمی‌یابد كه چه باید بكند تا «معتدل» باشد.
وقتی می‌گوییم: هوای فلان منطقه معتدل است، معنی‌اش چیست؟ معنی‌اش این است كه نه سرد است نه گرم. سرمای آن منطقه غلبه ندارد، مثل گرمایش و نه سرمای هوا بالا می‌زند نه گرما.
 وقتی می‌گوییم: اعتدال ربیعی یا اعتدال خریفی، اشاره داریم به روز اول فروردین، آغاز بهار كه روز و شب برابرند و روز اول مهر، آغاز پاییز كه باز هم روز و شب برابرند. نه روز درازتر است نه شب.
عدیل یك چیز یعنی چه؟ یعنی وقتی آن را روی كفّه ترازو می‌گذارید، با عدیلش هم‌كفّه است. نه این كفّه بالاتر است نه آن.
اعتدال جسمانی چیست؟ در طب سنتی ایرانی اسلامی می‌گفتند كه آدمی‌زاد چهار مزاج دارد: صفرا، سودا، بلغم و دم. چهار طبع هم دارد كه عبارتند از: برودت( سردی ) حرارت( گرمی ) رطوبت( تری ) یبوست( خشكی ). اگر یكی از این چهار مزاج یا یكی از آن چهار طبع  بر بدن آدمی چیره شود، او بیمار است. اعتدال مزاج یعنی این كه آن چهار، با هم در یك وضعیت هماهنگ باشند و یكی از چهار مزاج یا چهار طبع، آن سه تای دیگر را زیر سلطه خود نگرفته باشد.
اما بعد؛ آیا دو شیء هم‌وزن لزوما جرم حجمی برابری دارند؟ آیا یك كیلو آب همان مقدار حجم دارد كه یك كیلو سرب؟
آیا هواهای معتدل، همه یك خاصیت دارند؟ هوای معتدل مرطوب داریم؛ هوای معتدل خشك هم داریم. مگر نه؟ اصلا برای مردمان یك منطقه بسیار گرم و خشك، هوای معتدل، همان هوایی است كه برای مردمان یك منطقه بسیار گرم و مرطوب؟ مردمان حاشیه كویر لوت، به كجا می‌گویند ییلاق؟ و مردمان دشت گنبد كجا را ییلاق می‌شمارند؟
اعتدال ربیعی و اعتدال خریفی از نظر این كه شب و روز در هر دو موقعیت، برابرند، یكسانند ولی آن كجا كه اول بهار است و این كجا كه اول پاییز است!
در طب سنتی هم مزاج معتدل، یك امر نسبی است زیرا اكثریت قریب به اتفاق آدمیان، از همان لحظه ولادت، نوعی غلبه مزاج دارند و تشخیص نخستین یك حكیم به ضرورت  باید این باشد كه سرشت جسمانی بیمار مایل به  كدام مزاج و كدام طبع است مثلا بیمار جسمی دارد كه سرد و تر است و سپس، متناسب با این سرشت اولیه، اعتدالی نسبی در جسم او برقرار كند.
این همه مثال زدم تا بگویم كه اعتدال چیست؟ و سپس بگویم كه اعتدال، امری است نسبی. حال به این جا می‌رسیم كه آدمی‌زاد هم اگر نخست خود را درست نشناسد، درنمی‌یابد كه چه باید بكند تا «معتدل» باشد. از یك طرف باید بكوشیم كه معتدل باشیم و خود این كوشش، ما را با رفتارهایمان رو در رو می‌كند و در نتیجه، ما از رهگذر ذره‌بین گرفتن روی رفتارمان برای كشف افراط‌ها و تفریط‌ها، كم‌كم خودمان را می‌شناسیم. از طرف دیگر، تا یك نگاه كل‌نگرانه و یك ارزیابی كلّی از خودمان به دست نیاوریم، نمی‌فهمیم كدام كار برای من نشانه اعتدال است. مثلا یك نفر علاقه‌اش به كارهای فنی است پس برای او روزی یك ساعت مطالعه، بسیار عالی است ولی دیگری استعداد تحقیق و پژوهش دارد پس برای او روزی یك ساعت مطالعه عین تنبلی و بطالت است. شناخت خود، هم شرط اعتدال است هم نتیجه آن.
 

 
ایمیل شما :
ایمیل دوستان : (جداسازی با کاما ،)
نام: ایمیل: نظر: