کاش حرفی بزنی

کاش حرفی بزنی

این‌طوری که وانمود می‌کنی داری کتاب می‌خوانی اما ۴۵دقیقه‌ست ورق نزده‌ای، دلم می‌خواد ازت بپرسم چی نوشته توش؟ نمی‌پرسم.
نویسنده: محبوبه سربی
تاریخ انتشار:
853 نفر این یادداشت را خوانده‌اند
1 نفر این یادداشت را دوست داشته‌اند
صدای تیک‌تاک عقربه‌های ساعت دیواری از همیشه بلندتر شده، اما از جایشان جم نمی‌خورند عقربه‌ها، وقتی تو حرف نمی‌زنی. زمان برای من می‌ایستد تهِ آخرین کلمه‌ای که گفتی و ازم خواستی نه حرفی بزنم و نه از تو بخواهم چیزی بگویی. گاهی که این همه سخت می‌گذرد به من، شک می‌کنم دوستم داری؟ حرف نمی‌زنی و من حالا بعد از سه سال، خوب می‌فهمم ناراحتی که حرف نمی‌زنی. معلوم نیست چه‌ت شده. فقط خیالم راحت است از من دلخور نیستی، وگرنه چطور ساکت می‌نشستم روبروی توای که از من ناراحتی و لام تا کام حرف نمی‌زنی؟

گفته بودی ناراحت که باشی از هرچی، فرقی نمی‌کند، حرف نمی‌زنی. نفهمیده بودم. فردا درست سه سال است که می‌فهمم چی می‌گفتی. تو تا فردا همه‌چیز را فراموش کرده و نکرده، رها می‌کنی و حرف می‌زنی و مثل پارسال و سال قبل، می‌رویم همان‌جایی که ازم خواستی همیشه همراهت باشم و مثل همیشه، من اسپاگتی می‌خورم و تو پیتزای سبزیجات. با این تفاوت که حالا تو یاد گرفتی اصرارم نکنی نوشابه نخورم و من کاری به کار تو که آب می‌خوری ندارم. می‌نشینیم روی همان میز چاهار نفره‌ای که هیچ هم خجالت نکشیدی سه سال پیش گفتی این، صندلی دخترمان است، اسمش هم ساراست. من خجالت کشیدم اما گفتم روی این یکی هم لابد سلمان من نشسته. بعد عین دیوانه‌ها می‌شدیم مامان و بابای سارا و سلمان. سارا قرار بود دو سال از سلمان کوچک‌تر باشد و ...

این‌طوری که وانمود می‌کنی داری کتاب می‌خوانی اما چهل و پنج دقیقه‌ست ورق نزده‌ای، دلم می‌خواد ازت بپرسم چه چیز سختی نوشته توی آن کتاب لعنتی؟ نمی‌پرسم. می‌بندیش. تلویزیون را روشن می‌کنی. حواست نیست تحلیل سیاسی می‌کنند و از سیاست بیزاری. از من چی؟ وقتی حرفی نمی‌زنی و خودت را این همه عذاب می‌دهی، خیال می‌کنم از خودت هم بیزاری. هزاربار گفته‌ای راحت‌تری ساکت باشی. من به درک. ببین چه چینی افتاده بین ابروهات، تمام مدتی که حرفهات را می‌ریزی توی دلت. لب به غذا نمی‌زنی که چی؟ ناراحتی. باش. قرار نیست مشکل تو را منی حل کنم که سکوتت دیوانه‌م کرده، نه. شاید اگر حرفی بزنی، دستهات این‌طوری از فکر و خیال و ناراحتی نلرزند. شاید یک جمله گفتی و دیدی می‌شود نشست سر سفره و دوتایی شام خورد. کاش حرفی بزنی.

الامام الصادق (علیه‌السلام):

و‌النُطقُ راحَةُ لِلرّوحِ

و تکلم باعث آسایش و راحتی روح است.

(من لايحضره‌الفقيه، ج ۴، ص ۴۰۲، ح۵۸۶۵)

ایمیل شما :
ایمیل دوستان : (جداسازی با کاما ،)
نام: ایمیل: نظر: