لبخند؛ از نوعی دیگر

لبخند؛ از نوعی دیگر

پدر و مادر همیشه در فکر فرزند هستند؛ حاضرند خوشی‌های خود را در ازای خوشی فرزند از دست بدهند.
نویسنده: محمدحسین حقیقت
تاریخ انتشار:
482 نفر این یادداشت را خوانده‌اند
0 نفر این یادداشت را دوست داشته‌اند
هر پدر و مادری فرزند خود را دوست دارد. فرزند هم پدر و مادرش را دوست دارد. اما:
    
فرزند پدر و مادر خود را به عنوان کسانی که از آن‌ها به‌وجود آمده و به او نیکی می‌کنند دوست دارد، ولی پدر و مادر به فرزندشان به مثابه جزیی از وجودشان یا حتی خودشان مهر می‌ورزند؛ چون چیزی که از آن‌ها پدید آمده، برایشان حکم "من" دوم دارد.

پدر و مادر از ارتباطشان با فرزند آگاهی عمیق‌تری دارند تا فرزند از ارتباطش با پدر و مادر. پدر و مادر از اولین لحظات شکل‌گیری فرزند با او زیسته‌اند، به فکرش بوده‌اند، دغدغه‌اش را داشته و با کوچک‌ترین و ظریف‌ترین حرکاتش آشنایی داشته‌اند. در صورتی که فرزند با پدر و مادرش این‌گونه آشنا نیست و دغدغه‌ای هم در این‌باره ندارد. 

 پدر و مادر احساس تعلق بیشتری نسبت به فرزندشان دارند؛ زیرا میوه و نتیجه‌ی هر چیز به کسی تعلق دارد که آن را پدید آورده است، نه برعکس. گذشت زمان هم بر همین مطلب گواهی می‌دهد: "والدین  فرزندشان را به محض تولد و حتی پیش از آن دوست دارند، ولی فرزند بعد از پیدا کردن حواس و به‌کار انداختن درک و فهم، به والدین دلبستگی پیدا می‌کند."

پدر و مادر همیشه در فکر فرزند هستند؛ خود را در آینه‌ی او می‌بینند؛ حاضرند خوشی‌های خود را در ازای خوشی فرزند از دست بدهند. آن‌ها وظیفه‌ی خود می‌دانند که تمام نیازهای اساسی و غیر اساسی فرزند را تأمین کنند: تغذیه، امنیت، تربیت، تحصیل، تفریح و .... در حالی‌که فرزند چنین وظایفی ندارد و علاقه‌ای هم به آن ندارد.

خلاصه پدر و مادر نیکی‌هایی را که  در قبال فرزند می‌کنند از او دریافت نمی‌کنند و با این همه، لحظه‌ای از این کار باز نمی‌ایستند. همین، بزرگ‌ترین تفاوت است میان لبخندی که میان والدین و فرزند رد و بدل می‌شود.
ایمیل شما :
ایمیل دوستان : (جداسازی با کاما ،)
نام: ایمیل: نظر: