پرده ای دیگر از خوردن و نوشیدن

پرده ای دیگر از خوردن و نوشیدن

از روی عبادت بخورید و بنوشید
نویسنده: جبران خلیل جبران
تاریخ انتشار:
421 نفر این یادداشت را خوانده‌اند
0 نفر این یادداشت را دوست داشته‌اند
آنگاه پیرمردی مهمان سرادار گفت: « با ما از خوردن و نوشیدن سخن بگو. »
 و او گفت:
"کاشکی می توانستید از عطر خاک زندگی کنید و چون گیاهان هوا از پرتو نور ببالید. اما چون بایست که از برای خوردن بکُشید، و تشنگی خود را با دریغ کردن شیر مادر از نوزادان فرو بنشانید، پس این کارها را از روی عبادت بکنید:
بگذارید سفره شما محرابی باشد برای قربانی کردن پاکان و بی گناهان جنگل و دشت در راه آنچه در وجود انسان پاک تر و بی گناه تر است. هنگامی که جانداری را می کُشید در دل با او بگویید: همان نیرویی که تورا می کشد، مرا هم خواهد کشت؛ و من هم خورده خواهم شد. زیرا همان قانونی که تو را به دست من گرفتار کرد مرا هم به دست تواناتری گرفتار می کند. خون تو و خون من نیستند مگر شیره ای که در رگ های درخت آسمان جاری است.
و هنگامی که سیبی را با دندان می شکافی در دل با او بگو:
تخم های تو در تن من خواهند زیست، و شکوفه های فردای تو در دل من خواهند شکفت، و عطر تو نفس من خواهد بود، و ما با هم در همه فصل ها شادی خواهیم کرد.
و در پاییز هنگامی که انگورهای تاکستان خود را برای چرخشت می چینید، در دل خود بگویید، من خود تاکستانی هستم، و میوه من هم چیده خواهد شد. و بگذارید که در هر ترانه ای یادی باشد از روزهای پاییزی."

پیامبر و دیوانه/ جبران خلیل جبران/ ترجمه ی نجف دریابندری/ص ۵۱ و ۵۲


ایمیل شما :
ایمیل دوستان : (جداسازی با کاما ،)
نام: ایمیل: نظر: