زندگی سلف سرویس است نه رستوران

زندگی سلف سرویس است نه رستوران

همه نوع رخداد در برابرمان قرار دارد، اما اغلب ما بی حرکت به صندلی خود چسبیده ایم و محو تماشای بشقابهای دیگران شده ایم.
نویسنده: ...
تاریخ انتشار:
589 نفر این یادداشت را خوانده‌اند
5 نفر این یادداشت را دوست داشته‌اند
«امت فاکس» نویسنده و فیلسوف معاصر، در نخستین سفرش به آمریکا به یک سلف سرویس رفت. او که تا پیش از این با چنین رستورانی آشنا نبود، با این نیت که از او پذیرایی شود، در گوشه ای به انتظار نشست. اما هرچه لحظات بیشتری سپری می شد، ناشکیبایی او از این که می دید پیش خدمت ها کوچک ترین توجهی به او ندارند، شدت گرفت. از همه بدتر اینکه مشاهده می کرد کسانی که پس از او وارد شده بودند، در مقابل بشقاب های پر از غذا نشسته و مشغول خوردن بودند.

 وی با ناراحتی به مردی که بر سر میز مجاور نشسته بود نزدیک شد و گفت: «من حدود بیست دقیقه است که در اینجا نشسته ام، اما کسی کوچک ترین توجهی به من نشان دهد. حالا می بینم شما که پنج دقیقا پیش وارد شدید، با بشقابی پر از غذا در مقابل اینجا نشسته اید. موضوع چیست؟ مردم این کشور چگونه پذیرایی می شوند؟»

مرد با تعجب گفت: «ولی اینجا سلف سرویس است.» سپس به قسمت انتهای رستوران - جایی که غذاها به مقدار فراوان چیده شده بود - اشاره کرد و ادامه داد: «به آنجا بروید، یک سینی بردارید و هرچه می خواهید، انتخاب کنید، پول آنرا بپردازید، بعد اینجا بنشینید و آنرا میل کنید!»
 
زندگی هم در حکم سلف سرویس است. همه نوع رخداد، فرصت، موقعیت، شادی و غم در برابر ما قرار دارد، اما اغلب ما بی حرکت به صندلی خود چسبیده ایم و محو تماشای بشقای دیگران شده ایم. مدام می پرسیم چرا او از فلان غذا دارد و چرا آن قدر زیاد دارد و ... . به جای این فکرها و خیره شدن ها، می توانیم خیلی ساده از جای خود برخیزیم و سراغ میز غذا برویم و آنچه می خواهیم برگزینیم!

امام حسن عسکری(ع): «الدنیا سوق رَبِحَ فیها قوم و خَسِرَ آخرون»
دنیا همچون بازاری است که گروهی در آن سود می برند و عده ای هم کاملا ضرر می کنند.
(بحارالانوار)
----
منبع داستان: تو تویی؟ / امیررضا آرمیون/ ص ۷۸/ نشر حدیث امروز


ایمیل شما :
ایمیل دوستان : (جداسازی با کاما ،)
نام: ایمیل: نظر: