دل توی دلش نبود و ما غش غش می‌خندیدم

دل توی دلش نبود و ما غش غش می‌خندیدم

یکی از تفریحاتمان برداشتن وسایل بچه‌ها یا جا به جا کردن‌شان بود.
نویسنده: مهران مصفا
تاریخ انتشار:
577 نفر این یادداشت را خوانده‌اند
0 نفر این یادداشت را دوست داشته‌اند

صبح‌ها ساعتش را که می‌بست، مچ دست را کمی بالا می‌آورد و نیم نگاهی بهش می‌انداخت. نمی‌خواست، بداند ساعت چند است. از تصویر دستش و ساعت که خوش فرم می‌افتاد پایین‌تر از مچ، لذت می‌برد. این را همه‌مان می‌دانستیم.

ساعتش را جا گذاشته بود توی دستشویی. یکی از تفریحاتمان برداشتن وسایل بچه‌ها یا جا به جا کردن‌شان بود؛ مثلا مسواک و خمیردندان یکی را برمی‌داشتیم و غروب با یک پیام بهداشتی می‌چسباندیم به در اتاق و... برای همین اول پرسید که کار ماست یا نه؟! مطمئنش کردیم که اینبار بی‌تقصیریم. هراسان دنبال ساعت گشت. ما هم همراهش اتاق را زیر و رو کردیم؛ زیر تحت‌ها و کمدها. دستشویی‌ها و حمام‌ها را هم گشتیم. دل توی دلش نبود. گفتیم اعلامیه بنویسد و روی در و دیوار هر دو طبقه خوابگاه بچسباند. متن اعلامیه طنز باشد تا هم به بچه‌ها بر نخورد، هم بخندیم. او هم خندید. هرچه گفتیم عین به عین نوشت؛ " توجه! توجه! ساعت ِ بند نگینی یک دختر خوشتیپ از میان خوشتیپان اتاق «رُز یک» گم شده است. از یابنده تقاضا می‌شود در صورت یافتن آن در اقصا نقاط خوابگاه، اعم از توالت، حمام، زیر پله، راه پله، دم پله و سر پله و هرکجای پله آن را سریعتر تحویل دهد و زیبای نگرانی را دل شاد کند تا خدا دلش را شاد کند. مژدگانی هم افتخار یافتن برای صرف چای در این اتاق وزین است." چسباندشان. از مسوول خوابگاه خواستیم تا عین به عین اعلامیه را پیج کند. موقع پیج غش غش می‌خندیدیم. او هم می‌خنید؛ بدون چشمانش. چشمانش دنبال ساعت هدیه‌ای بود که خیلی دوستش داشت.

 از اتاق که رفت بیرون با یک نخ ساعت را به میله تختش آویزان کردیم. منتظر بودیم وقتی ساعت را دید از خنده منفجر شویم. اما ندید. بی‌حوصله بود. ماندیم چه کار کنیم. عاقبت دست جمعی نشستیم کف اتاق به تختش اشاره کردیم و دعا کردیم برای پیدا شدن ساعت. وقتی ساعت را دید خنده روی لبانش ماسید. گله‌ای نکرد. شام نخورد و خوابید. از فردا کسی ندید ساعتش را ببندد و بعد مچ دست را کمی بالا بیاورد و نیم نگاهی بیاندازد به تصویری که دستش با ساعت ساخته است.

قال علی علیه السلام:عَادَةُ الْأَشْرَارِ أَذِيَّةُ الرِّفَاق‏
امام علی علیه السلام فرمودند:عادت بدان آزار كردن رفيقان است.
تصنيف غرر الحكم و درر الكلم ۴۳۱ مصاحبة الأشرار و آثارها ..... ص : ۴۳۱

ایمیل شما :
ایمیل دوستان : (جداسازی با کاما ،)
نام: ایمیل: نظر: