سیرِ قحطی زده یعنی من

سیرِ قحطی زده یعنی من

گرسنگی اتفاق بزرگی‌ست وقتی اکثر آدم‌ها سیرند.
نویسنده: زیتا ملکی
تاریخ انتشار:
641 نفر این یادداشت را خوانده‌اند
1 نفر این یادداشت را دوست داشته‌اند
دلم می‌خواهد گرسنه باشم. گرسنه‌ غذا خوردن، گرسنه‌ پیاده‌روی تا سرِ خیابان برای خریدن روزنامه. گرسنه‌ خواندن یک کتاب معمولی در اواخر شب. گرسنه‌ بوی عطرها و پارچه‌های رنگارنگ.

 دلم می‌خواهد گرسنه باشم. گرسنه ی حتا نان‌های مانده‌ وسط سفره. بیسکوئیت‌های کم‌طرفدار ساقه طلایی و شیر یارانه‌ای که همیشه در بغل یخچال می‌ماند، ترش می‌شود و کسی نگاهش نمی‌کند.

 گرسنگی اتفاق بزرگی‌ست وقتی اکثر آدم‌ها سیرند. سال‌هاست سیر شده‌اند و این سیر شدن دارد آن‌ها را نابود می‌کند. سیر که باشی دستت نمی‌رود برای پر کردن یک لیوان از چای! سیر که باشی آدم‌ها جلویت بی‌رنگ و بو می‌شوند. تو آدم‌ها را کمتر دوست خواهی داشت؛ آدم‌هایی که زیبا نیستند، آدم‌های با ماشین‌های کوچک و کیف پول‌های کوچک. سیر که باشی نقشه‌ شهرت را خط‌کشی می‌کنی و معلوم می‌کنی از کجات تا کجایش برای آدم‌های مثل خودت است و لعنت بر کسی که پایش از خط بیرون بزند از غذا خوردن سیر می‌شوی. از دیدن زیبایی و از اتفاق‌های شاد ِ هرچند کوچک سیر می‌شوی. به زبان آوردنش دردناک است اما گاهی از زندگی کردن سیر می‌شویم حتی.

سیری آدم‌ها را ازمان می‌گیرد چه برسد به غذاها و رستوران‌های درجه دوی دنج. سیری آدم را بی‌خاصیت می‌کند و موجودی می‌سازد که هیچ‌چیز او را به وجد نمی‌آورد، هیچ‌چیز او را وادار نمی‌کند که پرده را کنار بزند، پنجره‌ها را باز کند و به پاهای خشکش تکان‌های مختصری بدهد.

 گاهی گرسنگی آدم را عاشق می‌کند. باور نداری؟ باید گرسنه باشی تا بتوانی به همه عشق بورزی و دوستشان داشته باشی. دلم گرسنگی سیری‌ناپذیر می‌خواهد. دلم می‌خواهد دوباره عاشق بشوم. دلم می‌خواهد چشم‌هایم را، چشم‌های سیرم را برای ابد ببندم.
و چه نعمت بزرگی‌ست این گرسنگی!

حدیث مرتبط:
الامام علی علیه السلام:
هرگاه شکم از خوردنیهای مباح انباشته شود دل از دیدن خیر و صلاح کور شود.


ایمیل شما :
ایمیل دوستان : (جداسازی با کاما ،)
نام: ایمیل: نظر: