هزینه عشق واقعی من به تو هیچ است

هزینه عشق واقعی من به تو هیچ است

مادر خاطراتش را مرور کرد و سپس قلم را برداشت و پشت برگه صورتحساب جمع هزینه زحماتش را نوشت.
نویسنده: ...
تاریخ انتشار:
400 نفر این یادداشت را خوانده‌اند
3 نفر این یادداشت را دوست داشته‌اند
پسربچه ای یک برگ کاغذ به مادرش داد. مادر که در حال آشپزی بود دست‌هایش را با حوله تمیز کرد و نوشته را با صدای بلند خواند. او نوشته بود:

صورتحساب!
کوتاه کردن چمن باغچه: ۵۰۰۰ تومان
مراقبت از برادر کوچکم: ۲۰۰۰ تومان
نمره ریاضی خوبی که گرفتم: ۳۰۰۰ تومان
بیرون بردن زباله: ۱۰۰۰ تومان
جمع بدهی شما به من: ۱۲۰۰۰ تومان.

مادر نگاهی به چشمان منتظر پسرش کرد و چند لحظه خاطراتش را مرور ... سپس قلم را برداشت و پشت برگه صورتحساب این را نوشت:

بابت ۹ ماه بارداری که در وجودم رشد کردی، هیچ.
بابت تمام شب‌هایی که به پایت نشستم و برایت دعا کردم، هیچ.
بابت تمام زحماتی که در این چند سال کشیدم تا تو بزرگ شوی، هیچ.
بابت غذا، نظافت تو و اسباب‌بازی‌هایت، هیچ.
و اگر شما اینها را جمع بزنی خواهی دید که...: هزینه عشق واقعی من به تو هیچ است.

وقتی پسر آن چه را که مادرش نوشته بود خواند چشمانش پر از اشک شد و در حالی که به چشمان مادرش نگاه می‌کرد. گفت: مامان دوستت دارم!
آنگاه قلم را برداشت و زیر صورتحساب نوشت:
قبلاً بطور کامل پرداخت شده.


منبع:
تو تویی؟!
مترجم: امیررضا آرمیون
ناشر: انتشارات حدیث امروز
چاپ: زمستان ۱۳۸۸
ص ۴۰


ایمیل شما :
ایمیل دوستان : (جداسازی با کاما ،)
نام: ایمیل: نظر: