یک روز برای تو...

یک روز برای تو...

امروز را طوری زندگی کنید که انگار آخرین روز زندگی شماست.
نویسنده: ریچارد کارلسون
تاریخ انتشار:
214 نفر این یادداشت را خوانده‌اند
1 نفر این یادداشت را دوست داشته‌اند
چه وقت می‌خواهید بمیرید؟ پنجاه سال دیگر، بیست سال، پنج سال یا همین امروز؟ وقتی به اخبار گوش می‌کنم با حیرت از خود می‌پرسم آیا کسانی که موقع برگشتن از سر کار در تصادف اتومبیل کشته می‌شوند به خاطر داشته‌اند که به خانواده‌شان بگویند چقدر آنها را دوست دارند؟ آیا خوب زندگی کرده‌اند؟ آیا خوب دوست داشته‌اند؟ شاید تنها چیزی که به طور حتم در یاد داشتند کارهای ناتمام باقی مانده در سبد کارشان است.

حقیقت این است که هیچ کدام از ما نمی‌دانیم چقدر زنده‌ایم. اما متاسفانه طوری عمل می‌کنیم که انگار برای همیشه زنده خواهیم بود. اما کارهایی را که در عمق وجود خود خواهان انجام‌شان هستیم به تعویق می‌اندازیم. گفتن «چقدر برایم با ارزشی» به کسانی که دوستشان داریم، سپری کردن مدت زمانی برای ملاقات یک دوست خوب، پیاده روی زیبا، دویدن، ماراتون، نوشتن یک نامه صمیمانه، رفتن به ماهیگیری همراه با فرزندان، یاد گرفتن، خوب شدن و... ما با منطقی پیچیده و استادانه کارهای خود را توجیه می‌کنیم و به آنجا می‌رسیم که بیشتر وقت و انرژی خود را صرف مسائلی می‌کنیم که آنقدرها هم مهم نیستند. ما برای نقطه ضعف‌هایمان دلیل و مدرک جمع آوری می‌کنیم تا بیخ ریشمان بمانند.

سعی کنید هر روز طوری زندگی کنید که انگار آخرین روز زندگی شما روی زمین است. با این پیشنهاد بی‌خیالی و بی‌فکری در قبال مسئولیت‌ها را تجویز نمی‌کنم. فقط می‌خواهم به شما یادآوری کنم که زندگی حقیقتا چقدر پر ارزش است. یک بار دوستی می‌گفت: زندگی مهم‌تر از آن است که خیلی جدی گرفته شود. ده سال بعد فهمیدم که حق با او بوده است.

منبع:
کتاب زندگی یک فوریت نیست
نویسنده ریچارد کارلسون
مترجم فاطمه معتمدی
انتشارات روزنه


امام حسن مجتبی (علیه السلام)
وَ اعْمَلْ لِدُنْیاكَ كَأنَّكَ تَعیشُ أبَداً، وَ اعْمَلْ لاِخِرَتِكَ كَأنّكَ تَمُوتُ غدَاً
برای دنیایت آنگونه باش که گویا همیشه می‌خواهی زنده بمانی و برای آخرتت آنگونه که گویا فردا می‌خواهی از دنیا بروی.

ایمیل شما :
ایمیل دوستان : (جداسازی با کاما ،)
نام: ایمیل: نظر: