حکایت پای همیشه لنگان...

حکایت پای همیشه لنگان...

چرایی حرف را بگو وگرنه پایت لنگ می‌زند حتی اگر تمام استخوان‌هایش قرص و محکم باشد.
نویسنده: لیلا باقری
تاریخ انتشار:
213 نفر این یادداشت را خوانده‌اند
0 نفر این یادداشت را دوست داشته‌اند


وقتی یک جای کار لنگ می‌زند، مهم‌تر از اینکه با لنگان لنگان رفتن، می‌توان به نتیجه رسید یا نه، این است که تا رسیدن به مقصد دیگران یک‌جوری(!) نگاه می‌کنند. حالا یا از روی بیکاری تماشا می‌کنند و به یک‌وری رفتن‌ دیگران می‌خندند یا از روی ترحم چنان نُچ نُچ می‌کنند که انگار توی عمرشان ندیدند یک آدمی به هر علتی یک‌وری راه برود یا هی گیر بدهند که چرا یک‌وری راه می‌روی؟!

این حکایت لنگیدن یک جای کار و باقی ماجرا مثل وضع شدن برخی از این قوانین است؛ «باید»هایی که توی وضع شدنشان مشکلی نیست اما در اجرایشان یک جای کار می‌لنگد. همین می‌شود که مردم یا به سخره می‌گیرند که باز یکی آمد یک حرفی برای خودش زدها، یا از روی دلسوزی می‌گویند که بپا داری لنگ می‌زنی یا هی غُر بزنند که شد یک قانونی بگذارند که یک جایش لنگ نزند!

این می‌شود که تا بیایی به‌شان بگویی این قانون به نفع خودتان است، یک کمی به خودتان سختی بدهید و پاره‌ای از محرومیت‌ها را تحمل بفرمایید تا هم سرمایه‌تان حفظ شود و هم بر آن افزوده و ... به خرجشان نمی‌رود. در برابر اجرای آن صبر که نمی‌کنند هیچ، ممکن است قانون شکنی هم بکنند!

تقصیر مردم هم نیست این لنگ شدن کار. از کجا دانش چرایی این اوامر را داشته باشند تا کاسه صبرشان لبریز نشود و با آرامش اجرایش کنند؟ این است که قانون شکنی هم نکنند گاهی می‌بینی صدای خنده‌شان به لنگان لنگان رفتن‌ها تا هفت آسمان می‌رود.

حالا قانون‌گذاری در هر سطحی! از مملکت چند ده میلیونی گرفته تا وزارتخانه و سازمان و نهاد و یک اداره کوچک و حتی توی خانه‌ات و برای اهل منزل. وقتی حرفی می‌زنی برای اینکه شنونده صبوری کند، چرایی حرف را بگو و دانش را زیاد کن. وگرنه پایت لنگ می‌زند حتی اگر تمام استخوان‌هایش قرص و محکم باشد.

قال علي عليه السلام: «العلم قائر الحلم و لا كنز انفع من العلم» (غرر الحكم ۸۴۱)
علي عليه السلام فرمود: دانش جلودار براي صبر مي باشد و گنجي سودمندتر از دانش نيست.

ایمیل شما :
ایمیل دوستان : (جداسازی با کاما ،)
نام: ایمیل: نظر: