فقط برای دو تکه نان

فقط برای دو تکه نان

میزبان جواب داد: «تعجب می‌کنم. مگر در سرزمین شما، کسی جواهر نمی‌خورد؟»
نویسنده: نوربرت لش لایتنر
تاریخ انتشار:
126 نفر این یادداشت را خوانده‌اند
3 نفر این یادداشت را دوست داشته‌اند

یک سپهسالار طی کشور گشایی‌های متعدد، مرزهای سرزمین خود را گسترده‌تر کرد تا به قلمرو و پادشاه مقتدری رسید. پادشاه او را به ضیافت با شکوهی دعوت کرد. اما جای گوشت کبابی و میوه‌های لذیذ، پیاله‌ای پر از مروارید و جواهرات گران قیمت در مقابل فرمانده قرار داد.
مرد با تعجب فریاد زد: « اما من که نمی‌توانم مروارید و جواهر بخورم!»
میزبان جواب داد: «تعجب می‌کنم. مگر در سرزمین شما، کسی جواهر نمی‌خورد؟»
سپهسالار جواب داد: «من فقط دو تکه نان در روز می‌خورم که گاهی مجبور می‌شوم از آن هم صرف نظر کنم، اما در هر صورت برای من کافی است.»
پادشاه گفت: «اگر این حرف تو حقیقت داشته باشد –که البته من تردیدی در آن ندارم- تو باید بتوانی این دو نان را در سرزمین خودت هم به دست بیاوری. پس چرا کشورهای دیگر را تصرف می‌کنی؟»



 

بال هایی برای پرواز
نوربرت لش لایتنر
مؤسسه ی انتشارات نگاه
الامام علی علیه السلام:
عبد المطامع مسترق، لا يجد ابدا العتق.
آنکه برده طمع شده است همیشه برده است و هرگز روی آزادی را نخواهد دید.
(غررالحکم 6299)
الامام علی علیه السلام:
أزری بنفسه من استشعر الطمع...
هرکه جامه طمع بر تن کند خویشتن را خوار کرده است.
(میزان الحکمه ج 7 ص 3314 حدیث 11218)
ایمیل شما :
ایمیل دوستان : (جداسازی با کاما ،)
نام: ایمیل: نظر: