نسیم باش و از گنداب بگذر

نسیم باش و از گنداب بگذر

اگر نسیم بماند که نسیم نیست، چون می‌گذرد نسیم است...  
نویسنده: زهیر توکلی
تاریخ انتشار:
101 نفر این یادداشت را خوانده‌اند
3 نفر این یادداشت را دوست داشته‌اند

بچه که بودیم، می‌رفتیم شمال به شهر آبا و اجدادیمان. برگشت همیشه از جاجرود که رد می‌شدیم، دماغمان را می‌گرفتیم. آن‌جا محل دفن کردن زباله‌های تهران بود. باد می‌آمد و بود می‌آورد؛ بوی گند زباله، بویی در هم جوش، از هر چیز گندیده‌ای که بشود تصورش را کرد. چند کیلومتر که می‌گذشت باد دیگر بویی نمی‌داد. ما گذشته بویم اما چندکیلومتر عقب‌تر، آن مرکز تعفن بر جای خود باقی بود.
ننسیم همین طور است، از روی هرچیز که بگذرد، بوی همان را بر می‌دارد، از روی زباله، بوی زباله، از روی باغ گل، بوی باغ گل، مهم این است  که نسیم می‌گذرد. اگر نسیم بماند که نسیم نیست! چون می‌گذرد نسیم است ونسیم همیشه ما را هوایی می‌کند، چون می‌گذرد و ما را که ایستاده‌ایم ، به گذشتن ترغیب می‌کند. تلنگر به ذهنمان می‌زند که نایستید، باید گذشت وگرنه بو می‌گیرد.
نسیم می‌گوید؛ اگر به زباله، به آشغال، به آب گندیده و به لاشه گندیده برخوردید، به دل نگیرید، گذشت داشته باشید و بگذرید چون همه جا و همه چیز که بدبو نیستند، اینجا زباله است و چند قدم آن طرف‌تر، شقایق پنج پر در نخستین گام‌های فروردین با آن ساقه نازک خاک را شکافته و شکفته است، نسیم می‌گوید اگر اهل گذشتن نباشید اهل گذشت هم نخواهید بود.
ا آب هم مثل نسیم... آب اگر ایستاده باشد، می‌گندد. اما آب روان نه تنها نمی‌گندد که اگر چیزی بویناک و عفونت‌زا در آن بیفتد، اثر نمی‌کند. آب آن را می‌شوید و می‌برد.
 

ایمیل شما :
ایمیل دوستان : (جداسازی با کاما ،)
نام: ایمیل: نظر: