اولین برخورد با بلندگو؛ بابت این مزمار متاسفم!

اولین برخورد با بلندگو؛ بابت این مزمار متاسفم!

متاسفم که این مزماررا که آلت موسیقی است به مسجد آوردید. چرا با مزمار حرف می‌زنید؟
نویسنده: شیخ محمدتقی فلسفی
تاریخ انتشار:
329 نفر این یادداشت را خوانده‌اند
3 نفر این یادداشت را دوست داشته‌اند

اولین عکس العمل خشکه مقدس‌ها در مقابل سخنرانی من، سر بلندگو بود. می‌گفتند بلندگو مشکل شرعی دارد. در مجلس عروسی پسر یکی از محترمین که در اتاق بزرگی، جمعیت و مرحوم پدرم نشسته بودند، یکی‌شان با صدای بلند گفت:« آقای فلسفی خیلی حرفهای خوب می‌زنید اما متاسفم که این مزمار( در زبان عربی به هر ساز بادی موسیقی مزمار می گویند) را که آلت موسیقی است به مسجد آوردید. چرا با مزمار حرف می‌زنید؟» تازه سال اول بود که بلندگو به مسجد آمده بود و آقایانِ علما هم نمی‌توانستند در آن مجلس چیزی بگویند. پیش خدمت عروسی را صدا زدم گفتم:« این بشقاب گز را ببرید خدمت آن آقا قدری میل کنند.»
آن آقای مقدس گفت:« نه آقا من دندانم عاریه است، گز لای دندانم می‌رود.»
گفتم:« چرا دندان عاریع گذاشتید؟»
گفت:« برای اینکه دندان ندارم.»
گفتم:« چرا عینک زدید؟»
گفت:« نمی‌توانم دور را ببینم.»
بعد تند شدم:« شما دندان نداشتی رفتی دندان عاریه گذاشتی. نمی‌توانستی ببینی، عینک زدی. این کار شما حلال است اما من که صدایم به آخر مجلس نمی‌رسد و میکروفون آورده‌ام که صدایم به آنجا برسد، کار حرام کرده‌ام؟ از خودت فتوا می‌دهی؟»
اولین بار که خواستم با میکروفون در مسجد سیدعزیزالله ِ بازار تهران سخنرانی کنم، عالمان درجه اول حضور داشتم و هول داشتیم بابت بلندگو. مرحوم حاج میرزا عباسعلی اسلامی که نبش سبزه میدان عطاری داشت، قبل اینکه مردم بیایند، رفت بلندگو را نصب کرد ولی پارچه‌های سیاه شبستان مسجد و حیاط را روی جعبه های بلندگو کشید که پنهان باشد و کسی نبیند. دستگاهش را هم در یک حفاظ طاقچه مانند گذاشته بود که معلوم نشود. با چنین وضعی آنجا منبر رفتم. با میکروفن شروع به صحبت کردم. مردم دیدند همانجا که نشسته‌اند صدا را خوب می‌شنوند. قدری به همدیگر نگاه کردند. کم کم داشت حرف درست می‌شد. پنج دقیقه که صحبت کردم، دیدم حاج میرزا عباسعلی بلندگو را قطع کرد. مردم دیگر صدای مرا درست نمی‌شنیدند. بعد همانها که احتمال مخالفتشان داده می‌شد، یک‌مرتبه فریاد زدند آقا صدا نمی‌آید. حاج میرزا علی با تدبیر بازاری خود با این کارش قضیه را مثبت کرد و تا آخر منبر دیگر کسی اعتراض نکرد.

 

منبع: «خاطرات و مبارزات حجت الاسلام فلسفی»
تنظیم و بازنشر: همشهری داستان
نویسنده:شیخ محمدتقی فلسفی
الامام علی علیه السلام:
الناس اعداء ما جهلوا.
مردم دشمن چیزهایی هستند که نمی دانند و نسبت به آنها جاهل هستند.
(نهج البلاغه حکمت 127)
ایمیل شما :
ایمیل دوستان : (جداسازی با کاما ،)
نام: ایمیل: نظر: