مثل راه رفتن در غاری تاریک

مثل راه رفتن در غاری تاریک

بدون سند راهنمایی کردن درست مثل راه‌ رفتن در یک غار تاریک است.
نویسنده: مریم حدادی
تاریخ انتشار:
81 نفر این یادداشت را خوانده‌اند
4 نفر این یادداشت را دوست داشته‌اند

بعضی ها انگار باورشان شده نظام پزشکی دارند! کافی است از درد یکی از اعضای بدن‌ات گلایه کنی تا بلافاصله شروع کنند به نسخه پیچیدن و تجویز قرص و شربت.
بعضی دیگر هم نظام مهندسی دارند؛ تا ببینند وسیله‌ای خراب شده یا درست کار نمی‌کند سریع می‌افتند به جان‌اش و چند دقیقه‌ای و شاید هم چند ساعتی کلنجار می‌روند و اگر درست نشود بر‌می‌گردند و می‌گویند: «کارش از این‌ها گذشته!»
به این نتیجه رسیده‌ام که اغلب ما احساس می‌کنیم در رشته‌ای غیر از رشته تحصیلی خودمان کارشناسی نانوشته‌ای داریم که اجازه می‌دهد بی‌پروا درموردش بحث کنیم و حتی‌ اجرایی‌اش کنیم. مثلا خود من آن اوایل که با کتاب‌ها و کلاس‌های استادی آشنا شده بودم، احساس می‌کردم می توانم به همه، همه‌ این مطالب را انتقال دهم و آن‌ها هم زندگی‌شان دست خوش تغییری مثبت شود. اما کم کم متوجه شدم بهتر است خودم همه‌ آنهایی را که شنیده‌ام  زندگی کنم و مسئولیتی به نام «تغییر زندگی دیگران» به عهده من نیست.
حالا مثلا من فکر می کردم مدرک نانوشته‌ی معتبر روانشناسی دارم؛ خیلی‌ها هم با روشی مشابه همین فکر می‌کنند مدرک نا‌نوشته اقتصاد، ادبیات، ورزش، سینما، سیاست، آشپزی و... دارند.
زندگی خیلی از ما همین است. باید از یک جایی شبیه تلنگر به بعد، مسیر زندگی‌مان را طوری انتخاب کنیم که قبل از هر نصیحتی خودمان آن‌ را عملی کنیم. تجربه‌های نزدیک آن را مرور کنیم، ابعاد مختلف ماجرا، شرایط روحی افراد و.. کنار هم بچینیم و ببینیم که از توی همه‌ این حرف‌ها به راه درست و راه‌کاری می‌رسیم و یا فقط یک سری تابلوی راهنما نشان می‌دهیم.
باید باور کنیم که در قبال حرف‌هایی که می‌زنیم مسئولیت داریم و بی‌پشتوانه و سند راهنمایی کردن درست مثل راه‌ رفتن توی یک غار تاریک است که هیچ قسمت از آن را نمی‌شناسیم..
 

ایمیل شما :
ایمیل دوستان : (جداسازی با کاما ،)
نام: ایمیل: نظر: