برندبازها به صف...

برندبازها به صف...

برای آنهایی که حاضر هستند برای کالای برند، حقوق یک ماهشان را بدهند!
نویسنده: مریم یارقلی
تاریخ انتشار:
88 نفر این یادداشت را خوانده‌اند
0 نفر این یادداشت را دوست داشته‌اند

به آدم‌های دوربرتان دقیق شوید؛ بعضی‌ها به خاطر لیاقت‌ها و توانمندی‌هایشان در زندگی احساس غرور می‌کنند، بعضی‌ها به خاطر جایگاهشان، بعضی‌ها به خاطر خانواده خوبشان و... در میان این همه بعضی‌ها، افرادی هم هستند که به خاطر برند مورد استفاده وسایل و پوشاک زندگی سرشان را بالا می‌گیرند و غرور کاذب برشان می‌دارد.

برای اين دسته از آدم‌ها كه به وفور در اطراف ما ديده می‌شوند، خريد اجناس مارك يا همان «برند بازی»، مثل حضور در يك ميدان جنگ می‌ماند! يك جنگ ناگزير كه هر كه واردش شود برای پيشی گرفتن از رقبا بايد تلاش كند زندگی‌اش بيشتر بوی مارک دهد. این جنگ این روزها در ميان آن بخشی از جامعه که می خواهند به وسایل و پوشاکشان تفاخر کنند بدون توقف ادامه دارد.

در اين بحث  نگاه ما بیشتر معطوف است به بخشی از جامعه و به ویژه جوانانی كه در خانواده‌های سطح متوسط زندگی می‌كنند و يا درآمد چندانی ندارند( طيف وسيعی از جوانان و نوجوانان كه من و شما را هم ممكن است در بر بگيرد) اما خودشان را به آب و آتش می‌زنند تا در اين ماراتن نفس‌گير شركت كنند.

اين به آب و آتش زدن‌ها برای خريد  کمل، آدیداس، مانگو، تیمبرلن، پوما، نایک، دیزل، زارا، ورساچی، بنتون، میس لمون و... هزار و یک برند دیگر آنقدر افسار گسیخته است كه حتی آنها را مجبور می‌كند از حقوق يك ماهه خود بگذرند.

اگر از همين برند بازها و يا آنهايی كه تلاش می‌كنند برندباز شناخته شوند در مورد چرايی استفاده از اين اجناس سوال شود در بيشتر موارد تصورشان اين است كه می‌توان با خرید اجناس دیده و با كلاس تلقی شوند. برندهايی كه گاه تنها چند برچسب تقلبی بر روی لباس‌های دوخت داخل كشور و كشورهای جنوب شرق آسيا هستند اما باز هم قابليت پنهان شدن پشت نامشان را برای خريدارانشان دارند.

درباره اينكه چرا افراد تمايل به برند بازی پيدا می‌كنند و چرا اين رشد و تسری قارچ گونه در تمام ابعاد زندگی آدم‌ها ديده می‌شود، خيلی‌ها نظرات متفاوتی را بيان کرده‌اند اما در ميان اين نظرات آنچه بيشتر خودنمايی می‌كند ريشه  افراد و يا همان خانواده است كه بنای اين تفكر را با رفتار خود در كودكان پايه ريزی کرده است.  به نظر می‌رسد نبايد آينده خيلی متفاوتی برای كودكانی كه والدينشان برای دور نماندن از اين ماراتن برندبازی به هر شيوه‌ای متوسل می‌شوند تصور كرد.

شايد در واژه و كلام تاثير رفتار افراد تغيير فرهنگ و انتقال آن به نسل‌های آينده را زياد شنيده باشيم اما اگر دقيق‌تر شويد، می‌بينيد ما همان نسل آينده‌ای هستيم كه بخشی از آن برندباز شده‌اند و به نوعی تغيير فرهنگ و هنجار و هزار ارزش را يدك می‌كشند و حال قرار است، خود اين افراد خانواده و پايه تفكر فرزندان آينده باشند. بنابراين تا زمانی كه اين تفكر و اين رفتار در سبك زندگی ما جريان دارد نمی‌توان به تربيت آدم‌هايی كه تمايل افراطی و خارج از عرف به خريد محصولات مارك نداشته باشند، اميدوار بود.

 

ایمیل شما :
ایمیل دوستان : (جداسازی با کاما ،)
نام: ایمیل: نظر: