در باب اخلاق مردم عامی و رسانه عامی‌تر!

در باب اخلاق مردم عامی و رسانه عامی‌تر!

چرا به دیدن صحنه‌های اعدام و خشونت علاقه‌مندیم؟
نویسنده: مریم یارقلی
تاریخ انتشار:
61 نفر این یادداشت را خوانده‌اند
1 نفر این یادداشت را دوست داشته‌اند

حتما تا به حال در ميان انبوه خبرهايی كه در رسانه‌های مكتوب و آنلاين منتشر شده است به خبرهايی همچون «تصاويری از صحنه‌های اعدام»، «خشونت مادری عليه كودك 18 ماهه»، «اولين تصاوير از زلزله مهيب» و ... برخورد كرده‌ايد. خبرهايی كه در نگاه اول می‌تواند توجه قشر وسيعی از جامعه را به خود جلب كند.

اگر بخواهيم دقيق‌تر به موضوع انتشار صحنه‌های رقت‌انگيز در رسانه‌ها و تمايل مردم به تماشای آن توجه كنيم، در قدم اول نبايد از جريان سازی و برجسته شدن موضوعات يا به قول خودمان سياست رسانه‌ها غافل شويم. چرا كه بخش مهمی از اين علاقه و تمايل به خاطر برجسته شدن اين اخبار در رسانه‌هاست تا با دستاويز قرار دادن احساسات و عواطف، اولويت ذهنی مخاطب را جهت داده و ميزان مخاطبان خود را بالا ببرند.

چندی پيش در يكی از استان‌های ايران زلزله مهيبی رخ داد كه تمام مردم ايران را متاثر كرد. در همان ساعت‌های اول وقوع زلزله بيشتر مردم دنبال يافتن اولين تصاوير سانسور نشده  از اين زلزله دردناك بودند( كه البته رسانه‌ها در اين موضوع كم كاری(!) نكردند و  رقت انگيزترين تصاوير را از اين زلزله را منتشر كردند) تصاويری كه هر كدامشان می‌توانست ساعت‌ها مخاطب را منزوی كرده و مدت‌ها در ذهن هك شود. همانطور که ممكن است هنوز در ذهن خيلی‌ها تصاوير اين زلزله دردناك پر رنگ باشد.

 از سوی ديگر اخیرا در تیراندازی يك مدرسه در آمريكا 28 نفر جان باختند كه 20 نفر آنها كودك بودند اما در رسانه‌های آن‌ها هیچ جسد و حتی لکه‌ خونی چاپ و پخش نشد و هر آنچه كه از اين رويداد درناك پخش شد تصاویر امدادرسانی، کنترل پلیس، همدلی مردم و مسئولان، شات‌ها و نماهای ثابت و آرام بود.

بخشی از نوع پوشش اين دو خبر به سياست خبری و برجسته كردن موضوعات در ذهن مردم مربوط می‌شود كه نياز به واكاوی بيشتر دارد. اما مسئله مهمتر تمايل مردم جامعه ما به ديدن اين صحنه‌هاست كه  نبايد از اين موضوع به راحتی گذر كرد؛ تمايلی كه باعث می‌شود شروع به خواندن اين مطالب و يا ديدن صحنه‌های رقت انگيز، ناراحت كننده و خشن از يك اتفاق بكنيم و بعد هم تحت تاثير آن مطلب قرار گرفته و خودمان را نكوهش كنيم كه كاش نديده بودم يا نخوانده بودم.

زمانی كه زلزله بم اتفاق افتاد يك روزنامه انگليسی برای نشان دادن عمق ماجرا عكس‌هايی از اين زلزله را منتشر كرد اما چندی بعد خوانندگان اين روزنامه شكايت‌های فراوانی را به دفتر روزنامه ارسال كردند و اعلام كردند كه اين صحنه‌های آزار دهنده را نمی‌توانند نگاه كنند و نبايد روزنامه برای اطلاع رسانی عواطف و احساسات مردم را به بازی می‌گرفت در نهايت روزنامه مذكور مجبور به عذرخواهی از مخاطبان خود شد.

بنابراين اگر رسانه‌های ما انتشار تصاوير خشن و رقت انگيز را در صدر اخبار خود قرار می‌دهند به خاطربازخورد) feedback ( مناسبی است كه  از سوی من و شمای مخاطب دريافت كرده‌اند كه مداوم به انتشار آنها مبادرت می‌ورزند. و اين روند در صورت استمرار تبديل به يك عادت غلط شده و قبح اتفاق را از بين برده است و الگويی شده است برای  همه آدم‌هایی كه دنبال ديدن «اولين»های اين نوع اخبارند.

ورای همه استدلال‌هایی که نسبت به انتشار این تصاوير وجود دارد، هميشه قدم اول را خود ما بايد برمی‌داريم؛ من و شمايی كه گاه برای تغيير يك الگوی رفتاری غلط تنها بايد  چشمانمان را ببنديم و با خود بگوييم واقعا دیدن صحنه‌های اعدام، تصاوير كودكانی كه زير آوار مانده‌اند جذابيتی دارد که زمان خود را صرف زير و رو كردن سايت‌ها و روزنامه‌ها كنيم تا اولين تصاوير و فيلم‌های اين وقايع ناگوار را با چشمانمان به ثبت برسانيم و تا مدت‌ها ذهن و فكر ما را به خود مشغول كند؟

در جلد 28 کتاب وسائل الشیعه باب 22 از ابواب مقدمات حدود و احکام عمومی آمده است:

امیرالمومنین(ع) در سفری به بصره، شاهد هجوم مردم برای دیدن صحنه اجرای حد بوده‌اند و این موضوع عامل سؤال حضرت از قنبر شده که: «برو ببین این افراد که هستند و برای چه هجوم آورده‌اند!» و قنبر پس از رؤیت این جمعیت به حضرت عرضه می‌دارد که برای دیدن اجرای حد هجوم آورده‌اند. حضرت پس از نگاه به چهر افراد مهاجم می‌فرمایند: زشت باد چهره‌هائی که دیده نمی‌شوند مگر در حوادث زشت و تلخ؛ این آدم‌ها فضول رجال و مردمند – یعنی ته مانده‌های جامعه که در ادبیات امروز از آنان به اراذل و اوباش تعبیر می‌شود – قنبر، آنان را از چشم من دور ساز!

مسعودی نیز در مرج الذهب در انتقاد از مردم عوام گوید: اخلاق مردم عامی آن است که بی‌دلیل کسی را بزرگ می‌شمرند و شخص بی‌سوادی را دانشمند قلمداد می‌کنند. از هر نالایقی که به قدرت رسد پیروی می‌کنند، حق را از باطل تمیز نمی‌دهند، از همین رو دیده می‌شود در مجالس علم جز خواص شرکت نمی‌کنند و از عوام خبری نیست. اما اگر فالگیر و مارگیر و رقاص و افسانه باف و دروغ‌پردازی را ببینند دور او جمع می‌شوند یا هرگاه د جایی نزاعی درگرفته باشد و کسی را کتک بزنند یا به دار آویزند در آنجا گرد آیند.

ایمیل شما :
ایمیل دوستان : (جداسازی با کاما ،)
نام: ایمیل: نظر: