ویروسی به نام اظهار  نظر بدون درخواست قبلی!

ویروسی به نام اظهار نظر بدون درخواست قبلی!

اگر کسی جایی نشستی یا کلاسی برگزار کرد، از حق آدم نظر بده استفاده کرده است؟
نویسنده: لیلا باقری
تاریخ انتشار:
149 نفر این یادداشت را خوانده‌اند
5 نفر این یادداشت را دوست داشته‌اند

می‌خواهم همین ابتدای یادداشت یک سوال صریح و واضح بپرسم: « چرا گاهی فکر می‌کنیم باید نظر خود را ابراز کنیم؟» این یک سوال ساده است و هیچ نکته پیچیده‌ای ندارد. اما گاهی پیش می‌آید که افراد بدون توجه به ضرورت پاسخگویی به این سوال ساده، نظر خود را ابراز می‌کنند و موجب بروز مسائل حاشیه‌ای می‌شوند.  
در مهمانی هستیم و کسی درباره مسئله‌ای صحبت می‌کند. ناگهان مطلبی به ذهن ما می‌رسد و همان دم، نظر خود را می‌گوییم. بحث بالا می‌گیرد و کار شاید به دعوا هم بکشد. یا در محل کار، همکارمان برای حوزه استحفاظی خود قصد انجام کاری را دارد. یا برای پیشبرد بهتر کار در حال اجرای برنامه‌ای است. برنامه او به نظر ما درست نمی‌رسد. برای همین وقتی نزد دیگر همکاران هستیم سخنرانی قرایی در جهت شکافتن ابعاد آن برنامه و چرایی اشتباه برنامه همکارمان انجام می‌دهیم. این موارد متعدد درحالی اتفاق می‌افتد که کسی از ما نظری نخواسته است، نه مجری و نه کسانی که گوش به حرف مجری کار می‌دهند. اگر کمی خودمان را کنکاش کنیم درمیابیم که نیت واقعی ما هم اصلاح امور نیست و تنها می‌خواهیم ابراز نظر کنیم.
چرا این مسئله را مطرح کردم، چون به نظرم با سرعت زیادی ویروس «ابراز نظر بدون درخواست قبلی» در حال پخش شدن است و کسی هم توجه چندانی به آن نمی‌کند. یکی از دلایل موثر شیوع زیاد این بیماری هم وجود فضای مجازی و گسترش مراودات است. وبلاگ‌ها، سایت‌ها، شبکه‌های جمعی چون فیس‌بوک و گوگل پلاس و ... بستری را فراهم کرده تا همه افراد به میزان یکسانی به تریبون دسترسی داشته باشند و خیلی راحت و در فضایی امن بتوانند به بهانه‌های مختلف نظر خود را ابراز کنند. آنهم بدون کارشناسی، بدون داشتن دلایل منطقی و محکم. از نظر دادن‌های کلی درباره سیاست و اقتصاد و اجتماع و فرهنگ گرفته تا موارد کوچک‌تر و کم اهمیت.
این موارد به ویژه درباره کارهای فرهنگی بیشتر صدق می‌کند شاید به خاطر اینکه راحت‌ترین کار اظهار نظرهای فرهنگی است(!) کتاب، فیلم، تئاتر، جشنواره، کلاس، برنامه و... هم فرقی نمی‌کند؛ افراد آماده ابراز نظر همه جا هستند. البته همین‌جا این نکته را تاکید کنم که همه حق ابراز نظر دارند. همه حق دارند که بگویند از فلان کتابی که خوانده‌اند لذت بردند و از بهمان فیلمی که دیده‌اند، نه. و این نظرشان را به طور عمومی به همه دوستانشان مثلا در فیس بوک اعلام کنند. خیلی هم خوب است. می‌توانی با صرف کمترین وقت جمله‌هایت را به طور یکسان و بدون ابهام به همه دوستانت بگویی. صحبت در این یادداشت با آن دسته از نظرهایی است که خیلی قاطع و بدون پروا و از موضع بالا بیان می‌شوند و در این بین اسباب دلخوری و حتی توهین هم فراهم می‌شود. مثلا عده‌ای در جایی به صورت منظم دور هم جمع می‌شوند و به نقد کتاب می‌پردازند. اهل ذوق هستند و به این بهانه هم در جریان کتابهای منتشر شده قرار می‌گیرند و هم دوستان اهل ادب دیداری تازه می‌کنند. یا عده دیگری در کلاس‌های داستان نویسی شرکت می‌کنند تا هم یاد بگیرند و هم انگیزه بیشتری برای نوشتن داشته باشند. یا کتابی تازه منتشر شده است و فیلمی اکران شده، جشنواره‌ای پی ریزی شده و ... یکهو جماعت نظر بده از راه می‌رسند و با عبارات و الفاظشان شروع می‌کنند به تخریب و از پایه و بنیاد، این قبیل اتفاقات را زیر سوال می‌برند. انگار اگر کسی جایی نشستی یا کلاسی برگزار کرد، از حق آدم نظر بده استفاده کرده است. مثلا جای او را گرفته یا کسانی که می‌آیند از وقت او هزینه کرده‌اند. همین می‌شود که سنگ کلمات را برمی‌دارند و پرتاب می‌کنند سمت همدیگر. بدون اینکه دلیل یا عاقبت مشخصی داشته باشد این پرتاب‌ها. کتابی چاپ شده، اگر خوب باشد می‌فروشد و بد باشد نمی‌فروشد و اگر هم بفروشد ازغربال زمان نمی‌گذرد پس چرا باید یادداشت تیز و تند بنویسیم و فریاد وااسفا راه بیندازیم برای چاپ کتابی. کلاس و نشست ادبی و ... برگزار می‌شود؛ یا خوب است و یا بد، یا بازده دارد و یا ندارد، چرا این حس اجبار وجود دارد که برخی فوری درباره ماهیت این کارها نظر بدهند و فکر کنند وظیفه خطیری را در این باب بر عهده دارند؟

غلاف کنیم!  اگر حتی جماعت زیادی هم در راهی اشتباه هستند، سکوت کنیم، آنهم به یک دلیل ساده؛ کسی از ما نظری نخواسته است. چرا باید سکوت کنیم وقتی کسی از ما نظر نپرسیده است، چون در شان ما نیست در جایی که نیازی به سخن ما نیست، حرفی بزنیم. چون اسم این نوع سخن‌ها به طور معمول، حرف لغو و بیهوده است.

 

ایمیل شما :
ایمیل دوستان : (جداسازی با کاما ،)
نام: ایمیل: نظر: